کنکور
دختر همسایمون ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺭﺗﺒﻪ 1 ﺷﺪه٬ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺳﻨﺠﺶ ﺯﻧﮓ
ﺯﺩﻥ ﮔﻔﺘﻦ : ﭼﻪ ﺣﺴﻰ ﺩﺍﺭﻯ؟
ﮔﻔﺘه : ﻻﻣﺴﻪ ، ﺑﻮﯾﺎﯾﻰ، چشایی، شنوایی و بینایی
ﮔﻔﺘﻦ : ﺷﻤﺎ ﻣﺠﺪﺩا بیا ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺑده...اشتباه شده
[ بازدید : 390 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
دختر همسایمون ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺭﺗﺒﻪ 1 ﺷﺪه٬ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺳﻨﺠﺶ ﺯﻧﮓ
ﺯﺩﻥ ﮔﻔﺘﻦ : ﭼﻪ ﺣﺴﻰ ﺩﺍﺭﻯ؟
ﮔﻔﺘه : ﻻﻣﺴﻪ ، ﺑﻮﯾﺎﯾﻰ، چشایی، شنوایی و بینایی
ﮔﻔﺘﻦ : ﺷﻤﺎ ﻣﺠﺪﺩا بیا ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺑده...اشتباه شده
داشتیم راحت زندگیمونو میکردیم تو روح اونیکه اومد گفت:
تو تلگرام نداری
اگر از ابتدای زندگی بشر تلگرام و وایبر وجود داشت...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان حتی کُلنگ هم اختراع نشده بود
یه فامیل داریم انقدر پیره
.
.
.
.
.
.
.
.
که یه مدتی دست جمعی ریش گزاشتیم و مشکی پوشیدیم بلکه تو رودروایسی بیفته بمیرهولی نمرد جان خودم
لالا لالا گل پونه /گنجشک بی آب و دونه /بابا چشماتو می بنده /با دستایی که غرق خونه /هنوز چشات می سوزه /دلم برات می سوزه /دلم برا زخمای خشک لبات می سوزه /بال و پرت پر از خونه/حال منو کی میدونه/لالا لالا گرما به چشات خواب آورده /لالا لالا فاطمه برات آب آورده /لالا لالا گل بابا دستاتو آوردی بالا/چی گفتی به آسمون که سرت به مویی بنده حالا /زخم گلوت خونینه،طره ی موت خونینه /قنداقه ی تو مثل مشک عمو خونینه /ثانیه ها چه دشواره/بند دلم شده پاره . . .
یـــا عـلی اصـغـر (ع) . . .
یا علی اصغر . .
چرا آبت ندادند،چرا حنجرت را خون نشاندند/چرا ناله نکردی،چرا از درد خود شکوه نکردی/لالایی عزیزم، برایت تا قیامت اشک ریزم/دلم طاقت نداره، ببینم آن گلوی پاره پاره/تو نور عالمینی ،تو فخر بابایت حسینی/به بابایت نظر کن، جوانان بنی هاشم خبر کن/بابایت غریبه، در این دشت بلا از یار بی نصیبه/عمویت را کشتند، به این دشت بلا ماه را کشتند/چرا بی تاب گشتی، دراین دشت بلا بی آب گشتی/تو جان مرتضایی، تو قلب فاطمه روح مصصفایی/علی اصغر برایت من بمیرم، چگونه انتقامت را بگیرم
نـذر كـرده ام
صد دور تـسبیح
"اهدنا الصراط المستقیم" بخوانم
شاید ایـنبار
مسیــرَم به کـربلا افتاد
حــســیــن جــان ...
آقــا ...
اشــکـــ در بــســاطــم نــیــســت...
عــرق شــرم قــبــول مــیــکــنــی ؟ ...
بچه ها دست بابا خونی شده
.
.
.
.
گمونم شش ماهه قربونی شده
السلام علیک یاعلی اصغر
تــا ابـــد
سیاه پوش حــسینم ...
برای چادرم
فلسفه از این زیباتر؟!
که ماتم حسین ..
سالهاست مرا
سیـــاه پوش کرده است...
یا علی اکبر لیلا..
در مدرسه ی کربلا کودکان به چشمان خود دیدند که بابا دو بخش است:بخشی در صحرا,بخشی روی نیزه...
اما این که عمو چند بخش است را فقط بابا میداند..
دل من به فدای دو دست ابوالفضل.
اون گون محرم بیر یانا
بو غصه لی دم بیر یانا
مین قاره پرچم بیر یانا
بو قانلی پرچم بیر یانا
هچ کس سایاماز یارووی
سایسون اوزون سای قارداشیم
ترجمه:
ده روز محرم یک طرف
این مواقع غم یکطرف
هزار پرچم سیاه یک طرف
این پرچم خونین یک طرف
هیچکس نمیتواند دوستدارانت را بشمارد
بشمار خودت بشمار ای برادرم
شب اول:
شب تنهایی
شب غربت
شب کوچه های خلوت کوفه
شب شناختن یاران واقعی امام
شب شناختن رفیق از نارفیق
شب غیرت یک زن در میان جماعتی نامرد
شب شهید تشنه لب کوفه
.
.
.
و به اذن مادر سادات....
"شب مسلم ابن عقیل"
التماس دعا
دختر خانم جوان !
آقا پسر جوان !
بیا اگــر گنـاه می کنیم
نگوییم جــوانـی کردم
برمی خورد به جـوانـی علــی اکـبــر ... !
السـلام علـیک یـا علـی اکـبـر (ع) ...!
نکه در شش ماهگی باب الحوایج می شود
گر رسد سن عمو قطعا قیامت میکند ...
ان شاء الله شش ماهه ی ابا عبدالله دستمونو بگیره ...
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله...
ین روزا
خیلی خوب میشه عشق و معناکرد
پیر باشی
یا جوان
کوچک یا بزرگ
زن باشی یا مرد
دختر با پسر
مسلمون یا ابرامی یا مسیحی یا ترسایی
زشت یا زیبا
هر چ باشی
حسینی هستی
این روزها عشق در شهر بیداد میکند
هر که باشی
هر جا باشی
با عشق حسین
قلبها همه یکجورند این روزهاااااا
همه عاشق......
قدر این روزها رو خوب خوب بدونیم
ﺗﺎ ﻣﺤﺮﻡ
ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ ؟
ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ
ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ
ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ
ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟
ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ؟
ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ؟
نکند باز بمانم؟
ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ
ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ
ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ؟
ﻧﮑﻨﺪ
ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎنم
ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ ؟
ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻧﻢ
تسلیت به مناسیت ماه محرم
شعر از استاد شهريار :
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
به دست خود به قاتل دادمت هستم خجل اما
ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقه خالیت
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثر
که دنیا و سر آبش ندیدی جز سراب اصغر ....
اين نمكدان حسين جنس عجيبي دارد
هرچقدر ميشكنم باز نمك ميپاشد
توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه ي هیأت باقیست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم
ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین
نان هر سفره بجز سفره زهرا نخوریم...
حلول ماه محرم الحرام تسلیت باد
محرم آمد بیا ای دل
دوباره تا خیمه آقا
صدای"هل من معین" او
دوباره پیچیده در صحرا....
مولا! جانم حسین یابن الزهرا.